برنامه درسی هنرونقش آن درخلاقیت


به نام خالق هنرمند

هنرونقش آن در پرورش خلاقیت کودکان

زندگی امروزسراسرپیچیده ومبتنی بر تعاملات افراد جامعه است ، تحول زندگی این تعاملات را ازسطح بومی ومنطقه به سطح جهانی ارتقا داده است پس طبیعی است که در عصرکنونی باید کودکان را توانمند ، خلاق ،ارتباط گر تربیت کرد ،آن چنان که دارای انگیزه بالا بوده ولبریزازشوق زندگی باشند تا بتوانند در دنیای پررقابت و پیچیده ی امروزتاب آورند وموفق شوند.
برای لحظه ای در گوشه ای بنشینیم و چشمان خود را ببندیم و به دنیایی که درآن زندگی می کنیم بیاندیشیم.
سرعت و شتاب زندگی و پدید آمدن تحولات شگفت انگیز از ویژگیهای عصر حاضر است و هر لحظه اتفاقی جدید در حال وقوع است واین اتفاقات همچون حلقه های زنجیر به یکدیگر متصل هستند. 
دورانی است که انسان باید علاوه بر زندگی در محیط در حال تغییر، بتواند خلاقانه بیاندیشد واین روزگار با ایجاد افکار نو به حل مشکلات بپردازد و با هنرمندی سکان کشتی زندگی خویش را در این دریای متلاطم به پیش ببرد .
حال تصور کنید فردی ساعت ها در حال نقاشی کردن است و به دور از هیاهوی دنیای امروز ، درعالم تخیل خود سیر می کند و گویی ذهن در دریای آرام درون ، قلابی را رها ساخته و ساعت ها به دنبال یافتن چیزی تازه درعمق این دریاست .در این میان ممکن است پرنده ذهن او به آسمان پرواز کند و در جستجوی خالق خویش به سیروسیاحت بپردازد و یا دراعماق دریای وجود خود به جستجوی درون بپردازد و هر لحظه تجربه ای کسب کند، دراین میان چه بسا اولین جرقه های خلاقیت پدید آید و زمینه ساز افکار نو گردد. هنر قادر است شرایطی را فراهم کند که آدمی بتواند به دور ازهیاهو درمیان زیباییها سیر کند و بدین وسیله به آرامش برسد و در کنار آن عمیق تر بیاندیشد.
کودکان امروز، نیازمند هنرند تا با کمک آن بتوانند خود را بشناسند،دنیای بیرون را دقیق تر کشف خود ومهم تر ازهمه درست تربیندیشند.
برای پی بردن به اهمیت هنر در بروز خلاقیت بهتر است تعریفی از هنر و خلاقیت داشته و سپس به بیان ویژگیهای فرد خلاق بپردازیم .
    هنر ابزارى است براى بیان احساسات؛ شیوه اى است براى تبادل افکار،عقاید،احساسات ، باورها ،نگرش ها وارزش ها . برخى از مزایاى بیان خلاقانه احساسات عبارتنداز:کشف درونیات فردى، افزایش اعتماد به نفس واشتیاق براى شرکت درفعالیتهاى گروهى واجتماعى.

    احساس حاصل از نقاشى وطراحى احساس عمیقى است اما چرا نقاشى وطراحى چنین احساساتى را درآدمى پدید مى آورد.درروح همه ى افراد تمایلى براى آفرینش وبیان احساسات وجود دارد وهنر به این نقطه ى حساس درروح بشرتلنگرمى زندوآن را به فعالیت وامى دارد.چنین نقطه اى در روح بشر سرچشمه خلاقیت در ذهن اوست.

تعریف خلاقیت بیان تعریفی جامع از خلاقیت کار سختی است و صاحبنظران تعاریف مختلفی ارائه کرده اند شاید ساده ترین تعریف ازخلاقیت این باشد که "فردی فکری نو و متفاوت ارائه دهد ."
"استیفن رابینز " خلاقیت را به معنای توانایی ترکیب اندیشه ها و نظرات در یک روش منحصر به فرد با ایجاد پیوستگی بین آنان بیان می کند .

   "خلاقیت در هنر یعنی توانایى آفرینش تازه ها،تصورموجودات خیالى ومطرح ساختن ایده هاى ناب " خلاقیت توانایى نگریستن به مسایل وحوادث روزمره باشیوه هاى نواست. هنگامى که وظایف روزمره خود را با به کارگیرى شیوه هاى تازه انجام مى دهیم ،ازخلاقیت خود بهره گرفته ایم. به عنوان مثال شاید هر روز با استفاده از یک مسیر به سر کار خود برسیم ،اما چند مسیر برای رسیدن به سر کار وجود دارد؟ دومسیر؟ یا سه مسیر؟یا بیشتر نتیجه استفاده ازهمه ی مسیرها یکسان است، رسیدن به سرکار،خلاقیت به این فرآیند توجه دارد که شما چگونه به سرکار خود مى رسید. درتلاش براى یافتن مسیرهاى جدید مى توانیم ازخیابانهایى عبور کنیم که هرگز پیش ازاین آنها رانیازموده بودیم شاید هم گم شویم همواره درمسیرخلاقیت خطرما را تهدید مى کند.اما شما ازفرآیندهاى جستجونکاتى رامى آموزید که دررسیدن معمولی  روزمره به مقصد این نکات آموزنده را درنمی یابیم .این امردرباره کودکان نیزصادق است. فرآیندهاى مرتبط با آثار هنرى بیش از محصول نهایى اهمیت دارد .اگرهمه کودکان را مجبور کنیم با بهره گیرى از فرآیندها ومواد یکسان به آفرینش آثارهنرى شبیه به هم مشغول شوند،آنان فرصت تجربه وآزمایش مسیرهاى تازه را نمى یابند.

   هنگامى که به کودکان اجازه مى دهیم تا خود به کشف بپردازند ،این خطر را مى پذیریم که برخى ازآنان شاید مسیردرست آفرینش آثار هنرى را نیابند ویا به بیراهه بروند.اما اگر کودکى آن قدر درگیرآمیختن رنگها با هم شود که از تکمیل نقاشى خود باز بماند آیا مشکلى پیش مى آید؟ با اندکى تأمل درمى یابیم پاسخ این سؤال منفى است.کودک ازبررسى رنگهاى نقاشى بیش از تکمیل یک نقاشى زیبا مطلب خواهد آموخت وازاین معرفت لذت خواهد برد.

  بایدمحیطى را پدید آوریم که کودکان به کشف وبررسى تشویق شوند.فعالیتهاى هنرى فرصتهاى زیادى براى رشد وپرورش خلاقیت پدید مى آورند.

حال به بیان ویژگی های فرد خلاق می پردازیم
مهم ترین ویژگیهای افراد خلاق به شرح زیر است
:آنها کنجکاو و جستجوگرند
-در انجام کارها دارای پشتکار و انضباط هستند
-انگیزه فراوانی برای کسب دانسته ها و تجربیات جدید دارند
-شوق فراوان برای زندگی کردن دارند
-زیباپسند بوده و علاقمند به آثار هنری هستند
-دارای قوه تخیل (فعال ) بالایی هستند
-در زندگی کمتر جزیی نگر هستند؟
-پیچیدگی در امور را بر سادگی ترجیح می دهند؟
-تمایل به انجام کارهایی دارند که با ریسک توام است
-در انجام تصمیم گیری ها انعطاف پذیرند
-آنها تمایل دارند که احساسات و هیجانات خود را صریح بیان کنند.
افراد خلاق از هوشی بالاتر از حد متوسط برخوردارند
- به موضوعاتی توجه می کنند که دیگران به آن توجه ندارند.
اگرچه تمامی عوامل فوق در یک فرد خلاق ممکن است وجود نداشته باشد اما این ویژگیها در افراد خلاق بیشترازدیگران دیده می شود .  به تحقیق آموزش هنر مى تواند قابلیت یادگیرى را افزایش دهد،بر قدرت درک بیفزاید ودیدگاه انسان نسبت به جهان وپدیده هاى آن را درذهن بشرگسترش دهد.آموزش هنرمى تواند با بهره گیرى از وجوه زیبایى شناختى خود موجب رشد تفکر خلاق وانتقادى شود.

 اگرآفرینش هنرى را مترادف با نو آورى،خیال پردازى وابداع بدانیم ،درآن صورت باید به تأثیر مثبت قدرت خلاقیت که اعتماد به نفس افراد را تقویت وبه شکل گیرى تصویرمطلوبى ازفرد کمک مى کند نیز باور داشته باشیم.

   ارنست بویر (Ernest Boyer ) در مطالعه وتحقیق خود این موضوع را مطرح مى کند که  " هنر بخش اساسى تجربه ى انسانى است .هنر دکوریا عنصر تزیینى نیست. " توصیه مى کنیم که همه ى دانش آموزان هنررا مطالعه کنند تا دریابند  که چگونه انسان ها نه فقط با واژه ها بلکه از طریق هنرهاى تجسمى با هم ایجاد ارتباط مى کنند.

در این قسمت با چند شیوه پرورش خلاقیت کودکان آشنا مى شویم.که معلمین باید به آن توجه داشته باشند

- فعالیتهاى هنرى باید به صورتى تنظیم شوند که نامحدود باشند.خلاقیت به فرآیندهاى خلاقانه مى پردازد ونه محصول هنرى هنگامى که قضاوت درباره ى فعالیتهاى هنرى کودکان را برپایه تکمیل یک اثرهنرى قرار دهیم،توانایى آنان را براى تمرین خلاقیت محدود مى سازیم.

- رنگ آمیزى الگوى کتاب هاى نقاشى، وصل کردن نقطه ها به هم واستفاده از کاغذ کپى ونظایر این شیوه هاهمه خلاقیت کودکان را محدود مى کند. چرا که این فعالیتها موجب مى شوند همه آثارهنرى شبیه به هم باشند.به جاى آن که الگویى را دراختیار کودکان قرار دهیم تا آنها به رنگ آمیزى این طرح ها مشغول شوند وهمه نقاشى ها شبیه هم شوند،مى توانیم  شعری را بخوانیم ویا قصه ای بگوییم  واز آنها بخواهیم تخیل را رها کنندواستنباط خود راازهرچه شنیده اند نقاشى کنند.

  کودکان باید در محیطى امن ودلگرم کننده به هنر وآفرینش آثار هنرى مشغول شوند محیط کلاس باید به شکلى باشد که هر پنج حس کودکان را فعال سازد. به کودکان گوشزد کنید که نقاشى و طراحى به تنهایى کافى نیست ، از آنها بخواهید که بافت کاغذ را احساس کنند، بوى مداد رنگى و رنگها را استشمام کنند ،هنگامى که مداد رنگى را مى تراشند و کاغذ را پاره مى کنند به صداى آنها گوش کنند وهنگامى که رنگها را با هم ترکیب مى کنند تغییررنگها را ببینند.

حال با توجه به تعاریف بیان شده در می یابیم که هنر بواسطه ویژگیهای زیر می تواند زمینه ساز خلاقیت در انسان باشد :
1-هنر کمک می کند ذهن آدمی در فضایی آرام بخش حرکت کند، کاوش نماید و چیزهای جدید کشف کند و اندیشه هایی بروز دهد که تجربه نشده است .
2-هنر زمینه ساز انگیزش است و انسان را وادار به حرکت می کند . انسانی که با انگیزش بوده و هدفمند به پیش می رود ،خلاقیت او را همچون دوستی برای رسیدن به هدف یاری خواهد کرد.
3-هنر با خلق زیبایی ها به مغز انسان آرامش می بخشد و شرایطی را پدید می آورد که سلول های مغز در فضایی به دور از هیاهو و نگرانی اندیشه نمایند.
4- هنر می تواند آدمی را به درون خویش هدایت نماید و اگر انسان در این میان خویش را بشناسد و رسالت و هدف بزرگی را برای خود کشف نماید ، باعث ایجاد تحولی در انسان می شود که زمینه ساز انگیزش درونی بوده و این خود پیش زمینه خلاقیت در انسان خواهد بود.
5-هنر بهره گیری از قوه تخیل فعال را در انسان تقویت کرده و این خود می تواند زمینه ساز افکارنو شود بسیاری از اختراعات بزرگ برگرفته شده از تخیل ذهن بزرگانی است که در گذشته این اختراعات را در ذهن خود تصور کرده بودند و سپس دیگران آن را عملی ساخته اند.
6-هنر زمینه سازحرکت انسان به سوی خالق خویش است که این می تواند سرآغاز رشد اخلاق و شکل گیری خلاقیت مثبت و اثربخش در انسان باشد .
7-مغز از دو نیمکره تشکیل شده است .دو نیمه مغز شبیه یکدیگر بوده و هماهنگ با هم عمل می کنند . فعالیت هایی نظیر ریاضیات ،زبان و ارتباط کلامی ، منطق،بررسی و تجزیه و تحلیل و نویسندگی در نیمه سمت چپ مغز انجام می شود و فعالیت های نظیر تصور و تجسم ، شناخت رنگ ، موسیقی ،وزن و آهنگ ، خیالات و آرزوها بر عهده نیمه راست مغز است . هرگاه انسان بتواند از دو نیمه مغز استفاده کند کارایی مغز بطور فوق العاده ای افزایش خواهد یافت . نود درصد مردم با سمت چپ مغز خود فکر می کنند بسیاری از دانشمندان با بهره گیری از هنر تلاش کرده اند نیمه راست مغز خود را فعال نگهدارند و به همین علت لازم است که با بهره گیری از هنر قابلیت های مغزی خود را افزایش دهیم
8-..هنر دارای تاثیرات درمانی بر روی بدن انسان دارد که با بهره گیری از آن می توان به درمان بعضی عارضه ها پرداخت و یا از بعضی مشکلات پیشگیری نمود و این خود سبب سلامت جسم و مغز می شود.روانکاوان معتقدند هنر از نظر عاطفی موجب کاهش احساس خشم و نفرت و پرخاشگری در کودک می شود و خلق آثار هنری می تواند باعث تقویت اعتماد به نفس در کودک شود . بکار گیری روش های درمانی نظیر نمایش درمانی ، قصه درمانی ، هنر درمانی ،کاربرد موسیقی در درمان بیماران مضطرب و افسرده در حال افزایش است .

   هیچگاه آثار هنرى کودکان را نقد نکنید. در باره آثارهنرى کودکان پرسش هایى مطرح کنید که بتوانند بصورت تشریحى به آنها پاسخ دهند. به جاى اینکه از کودک بپرسید"چه چیزى را نقاشى کرده اى ؟" بهتر است از او بخواهید درباره کارش توضیح دهد،وبکوشید همواره در مسیر پرورش خلاقیت هنرى کودکان گام بردارید.

عوامل مرگ خلاقیت

1- هنگامی که دانش آموزان را تشویق می کنیم به جای استفاده ازافکار خود ازافکاردیگران استفاده کنند ،خلاقیت راازبین می بریم .خلق اثرهنری بزرگ به تجربه ،خاطرات ،مشاهده وقدرت تخیل خود کودک بستگی دارد.      

2- مشاهده ونقاشی تصاویرکلیشه ای خلاقیت را ازبین می برد.

3- هنگامی که نمی گذاریم دانش آموزان خود شخصا تجربه کنند ومسایل را برای آنها شرح می دهیم، و

هنگامی که به جای توصیف مساله از مثال استفاده می کنیم خلاقیت رااز بین می بریم .

4-هنگامی که به آراستگی وشکل ظاهر بیش ازاثرهنری خلاقانه که نمایانگراحساسات دانش آموز است اهمیت می دهیم مانع پرورش خلاقیت می شویم .امروز به رعایت نظم وترتیب دراثرهنری بیش از آن چه باید اهمیت داده می شود .توجه به ظاهر اثر ونه محتوای آن ونیز توجه به کار هنری اثر – شیوه خوبی برای ازبین بردن خلاقیت دانش آموزان است .د رهرمعیا رارزیابی باید به خلاقیت بیش از آراستگی وظاهر دراثرهنری نمره داده.

5- هنگامی که بدون تمرکز برموضوعی به کودکان آزادی بدهیم خلاقیت راازبین می بریم هنگامی که با محدودیت روبه روهستیم فرصت های بهتری برای مبارزه با آنها داریم.

 درپایان به این نکته اشاره می کنم که

نتایج تحقیق دوسالانه ای باعنوان به سوی تمدن اعلام می دارد که "آموزش هنر به صورت پایه ای در دنیای امروز نادیده گرفته می شود." بسیاری از مدارس با تآکید برآموزش خواندن ،نوشتن وریاضیات آنچه که آنها تزیینات در امرآموزش می دانند – یعنی هنر- راکنار می گذارند .نتیجه این می شود که "میراث هنری که مختص ماست وفرصت هایی که مختص تکامل آن میراث ارزشمند است از دست افراد جوان جامعه ما می رود " نه تنها نبود یا نابسندگی هنرها در مدارس دسترسی کودکان را به گنجینه فرهنگی جهان ازبین می برد ،بلکه بدون هنرهم هیچ تمهیدی برای زیربنای فرهنگی وجود ندارد که تضمین کند آینده فرهنگی جهان چگونه خواهد بود

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.